دلنوشته / هیولای خون آشام

آستان بهارستان؛ فاطمه سادات محمدی دلنوشتهای درباره جنایات رژیم صهیونیستی به رشته تحریر درآورده که در ادامه یم آید:
شبی، در خواب بودیم؛
که ناگاه برخاستیم و دیدیم:
هیولای خونآشامِ مجنون،
با چشمانی شعلهور از عطش خون،
بر سر مردم ما آوار شده است…
فرزندانمان را،
در خوابهای معصومانهشان،
در آغوش گرم مادرانشان،
در میانهی خنده و بازی،
بیرحمانه کُشت…
فرماندهانمان را، نه در میدان رزم،
بلکه ناجوانمردانه، بزدلانه
پیش از آنکه سلاحی بگیرند،
پیش از آنکه فریادی برآورند، به خاک انداخت…
نخبگانمان را،
آنانکه لب به سخن نگشوده بودند،
مظلومانه و بیدفاع، به شهادت رساند…
و دنیا بداند
ما نشسته بودیم پای میز مذاکره،
با دستانی بیسلاح،
با واژههایی از جنس صلح و گفتوگو…
اما آنان،
صلح را در برابر چشمان جهانیان سر بریدند،
انسانیت را سلاخی کردند،
حقوق بشر را به سخره گرفتند،
و با لبها و چنگالهای خون آلود رفتند و به قهقههای شیطانی پرداختند…
این هیولای وحشی رفت،
اما جان ۱۰۶۴ انسان بیگناه را ستاند
همچنین ۵۸۰۰ مجروح برجای گذاشت که ۱۰۰ تن از آنان همچنان در بستر درمانند.
از این میان ۱۲۶ نفر زن و ۴۷ کودک و نوجوان بودند.
تنها در مدت ۱۲ روز….
تاریخ این جنایات را فراموش نخواهد کرد.