خضریان در یادداشتی بیان کرد: قدرت وقوع و ماندگاری یک انقلاب
آستان بهارستان؛ نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که انقلاب اسلامی ایران از جمله انقلابهای بزرگ و عجیبی است که نهتنها در چارچوب بسیاری از نظریهها و فرمولها قابل تبیین نیست و نظریههای زیادی را بیاعتبار کرده که برای خیلیها قابل تصور هم نبود.
متن یادداشت علی خضریان نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با عنوان «قدرت وقوع و ماندگاری یک انقلاب» را در زیر می خوانید:
«انقلاب اسلامی ایران از جمله انقلابهای بزرگ و عجیبی است که نهتنها در چارچوب بسیاری از نظریهها و فرمولها قابل تبیین نیست و نظریههای زیادی را بیاعتبار کرده است؛ بلکه برای خیلیها قابل تصور هم نبود.
بطوری که تنها در یک نمونه «فرِد هالیدی» از اساتید انگلیسی برجسته علوم سیاسی دانشگاه ساسکس، معتقد بود رژیم شاه به واسطه گذر از پنج بحران، «قدرت، هژمونی و موضع» خود را تثبیت کرده و در مسیر توسعه سرمایهداری در ایران قرار دارد.
تحولاتی را هم که در ایران جریان داشت، «بحران ششم» مینامید که از سوی قشر تهیدست جامعه شهری و حاصل نابرابریهای موجود در آن رژیم است و معتقد بود هیچ اتفاقی در این کشور رخ نخواهد داد.
هالیدی تأکید داشت این شورشها چون فاقد رهبری است و حزب پیشتاز و آلترناتیو روشنی ندارد، از یک شورش موضعی فراتر نخواهد رفت.
وی در کتابش بارها تأکید میکند بهعنوان یک ایرانشناس میگوید: «انقلابی در کار نیست…» اما چند ماه بعد انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد و او بلافاصله مجبور شد در بهار سال ۵۸ چاپ دوم کتابش را با تغییرات و اعترافاتی منتشر کند.
این سردرگمی نسبت به انقلاب اسلامی حتی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را هم دچار سردرگمی کرده بود؛ تا جایی که سازمان سیا طی گزارشی در کمتر از ۶ ماه مانده به پیروزی انقلاب، به کلی وقوع آن را رد میکند و به مقامات سیاسی آمریکا مینویسد: «انتظار میرود که شاه تا ۱۰ سال آینده فعالانه در قدرت باقی باشد.».
اما کمتر از سه ماه از این گزارش و در نوامبر ۱۹۷۸، «ویلیام سولیوان» سفیر وقت آمریکا در تهران به «جیمی کارتر» رئیسجمهور وقت آمریکا مینویسد که خود را برای فکر کردن به رویدادی که تاکنون آن را «تصورناپذیر» میپنداشتند، آماده کند.
این گزارش تمام تصورات آمریکاییها و متحدانش را برهم ریخت و به دستور کارتر در ژانویه ۱۹۷۹، «رابرت هایزر» معاون فرمانده عالی نیروهای متفق در اروپا با هدف به راهانداختن یک کودتا در ایران راهی تهران میشود تا در یک فرصت مناسب کار انقلاب و رهبرانش را یکسره کنند.
اما درست در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که همه شرایط در ظاهر برای کودتا آماده و فرمان حکومت نظامی نیز صادر شده بود، اتفاق دیگری افتاد؛ اینبار امام خمینی(ره) بود که طی اعلامیههایی خواستار حضور مردم در خیابان و سرپیچی از فرمان حکومت نظامی شد. این فرمان آنقدر در ظاهر خلاف تدبیر به نظر میرسید که برخی از نزدیکان امام(ره) از جمله مرحوم «آیتالله طالقانی» سعی کردند ایشان را از این تصمیم منصرف کند.
مرحوم طالقانی این واقعه را اینطور نقل میکند: «من اصرار کردم که امام اعلامیههایش را پس بگیرد و امام هرچه میگفت، من قانع نمیشدم؛ در آخر فرمود: آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان(عج) است.
تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بیاختیار گوشی را گذاشتم.» و آن اعلامیه باعث شد تا با حضور سیل عظیم مردم در خیابانها ارتشیان وفادار به شاه امکان کودتا پیدا نکنند و برخلاف طراحیهای انجام شده، روز بعد رژیم پهلوی که خود را وارث ۲۵۰۰ سال نظام شاهنشاهی میپنداشت علیرغم همهی حمایتهایی که توسط آمریکاییها و متحدانش میشد، سقوط کند و انقلاب اسلامی ایران با پشتوانه یک قدرت ناشناخته به پیروزی برسد.
قدرتی فراتر از قدرتهای مادی که در تمام این ۴۳ سال به وضوح میتوان این قدرت الهی را در لحظه لحظهی وقایع آن احساس کرد. قدرتی که اگر نبود این حجم از توطئه برای جنگ، کودتا، ترور، نفوذ، آشوب و تحریم ریشه هر حکومتی را صدها بار کنده بود.
قدرتی که «چارلز کورزمن» جامعهشناس و استاد دانشگاه کارولینای شمالی را به اقرار وامیدارد تا در کتاب «انقلاب تصورناپذیر ایران» که به بررسی انقلاب اسلامی ایران بر اساس اسناد دولتی آمریکا و نظریههای دانشگاهی انقلاب پرداخته است، در نهایت بنویسد: «انقلاب ایران را نمونهای غیرعادی میدانم.»»پایان پیام/۱۱۰