کارخانههای بیدود؛ انقلاب خاموش زنان در اقتصاد ایران
نیره سادات محمدی
آستان بهارستان؛ در نقشه رسمی اقتصاد، کارخانهها با دودکشهای بلند و شرکتهای بزرگ دیده میشوند؛ اما در نقشه واقعی تولید ملی، هزاران نقطه کوچک و خاموش وجود دارد که اگر به هم متصل شوند، تصویری بزرگ میسازند. این نقاط، خانههایی است که زنان در شهر و روستا چراغ آن را با کار و کوشش روشن نگه داشته اند؛ جایی که اقتصاد، بیادعا و پیوسته در جریان است.
خانهها کارخانهاند؛ اگر زنان را جدی بگیریم
آمارهای رسمی نشان میدهد بیش از ۴۰ درصد کسبوکارهای خرد و متوسط در ایران به زنان تعلق دارد یا توسط آنان مدیریت میشود. این عدد، تنها یک داده آماری نیست؛ نشانه یک ظرفیت عظیم است که بخش مهمی از آن در مشاغل خانگی شهری و کارآفرینی زنان روستایی نهفته مانده است.
زن؛ حلقه مشترک توسعه در شهر و روستا
پژوهشهای دانشگاهی—نشریه «زن در توسعه و سیاست» تا «ترویج و آموزش کشاورزی»- بر یک حقیقت مشترک تأکید دارند:
مسئله زنان، نداشتن مهارت یا انگیزه نیست؛ مسئله، نبود مسیر تبدیل توانمندی به کسبوکار پایدار است.
در شهر، زنان در خانه تولید میکنند؛ از صنایع دستی و پوشاک تا غذاهای خانگی و خدمات دیجیتال.
دستانی که مهاجرت را متوقف میکنند
در روستا، زنان همزمان حافظ زمین، فرهنگ و اقتصاداند؛ از کشاورزی ارگانیک و صنایع غذایی محلی تا گردشگری بوممحور.
وجه مشترک هر دو فضا، سه چالش اساسی است: دسترسی محدود به سرمایه و تسهیلات؛ بانکها هنوز به ایده اعتماد ندارند، وثیقه میخواهند.
بازارِ دور از دسترس؛ تولید هست، اما فروش در حلقهای بسته میماند.
بار مضاعف نقشها؛ زن، هم مدیر خانه است و هم تولیدکننده، بیآنکه نظام حمایتی زمان و انرژی او را ببیند.
اقتصاد مقاومتی از پایین به بالا
تجربه جهانی نشان میدهد توسعه پایدار، نه از تمرکز سرمایه، بلکه از شبکهسازی هوشمندانه شکل میگیرد.
راهحل، عبور از نگاه فردمحور به خوشهها و تعاونیهای زنان است؛ چه در محلههای شهری و چه در روستاها.
وقتی زنان به صورت گروهی مواد اولیه تهیه میکنند، تولید را تخصصی تقسیم میکنند و بازاریابی را به شکل حرفهای و دیجیتال انجام میدهند، آنگاه یک کارگاه کوچک خانگی یا یک فعالیت روستایی، به پایگاه توسعه محلی تبدیل میشود.
رسانه؛ حلقه گمشده زنجیره کارآفرینی
اینجاست که نقش مطبوعات و رسانهها تعیینکننده میشود. رسانه فقط روایتگر نیست؛ کنشگر توسعه است.
رسانه میتواند از زنان گمنام، الگوهای ملی بسازد؛ بین تولیدکننده، بازار و سیاستگذار پل ارتباطی ایجاد کند و با روایت مسئلهمحور، سیاستها را از پشت میز به متن زندگی مردم بیاورد.
در دنیایی که بازاریابی دیجیتال مرزها را برداشته، یک گزارش خوب میتواند یک زن روستایی را به بازار شهر و حتی صادرات وصل کند؛ یک روایت درست میتواند سرمایهگذار را به جای پروژههای پرزرقوبرق، به اقتصاد واقعی هدایت کند.
از آشپزخانه تا بازار ملی؛ زنانی که اقتصاد را بیسروصدا میسازند
توسعه، الزاماً در برجها و کلانپروژهها اتفاق نمیافتد؛ گاهی در یک آشپزخانه کوچک، در یک کارگاه خانگی، یا در دستان زنی که هم نان میپزد و هم آینده میسازد، شکل میگیرد.
سرمایهگذاری روی زنان چه در خانه و چه در روستا سرمایهگذاری روی پایدارترین، مردمیترین و کمهزینهترین مسیر توسعه است.
اقتصاد ایران، اگر بخواهد مقاوم، بومی و ماندگار باشد، چارهای جز دیدن این دستان پنهان اما قدرتمند ندارد.پایان پیام/۱۱۱



