به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس؛ شهید زین الدین، نماد عملی از اخلاص ومدیریت جهادی
یادداشتی از دکتر علی محمدی استاد دانشگاه
آستان بهارستان؛ بسیاری از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی و شهدای شاخص مانند شهید زین الدین الگوی مجسمی از تئوری مدیریت جهادی هستند. چرا که هرچقدر می خواهیم با شاخص های علمی مدیریت و رهبری نفوذ برقلب ها و پذیرفته شدن مدیر به طور مطلق توسط گروه را تعبیر کنیم مصداقی مانند شهید زین الدین نداریم.
در دنیای پیچیده علم مدیریت و تئوری های فراوان غربی هرچقدر مطالعه می کنیم تا بعضی از موفقیت های افراد شاخص را با معیارها و تئوری های علم مدیریت تحلیل کنیم به منبع موثقی نمی رسیم. ناچارا باید بپذیریم بعضی از موفقیت ها در حوزه مدیریت و رهبری فراتر از دانش های علمی موجود است که ریشه در ارزش ها و باورهای دینی و اجتماعی انسان ها دارد.
شاید تعبیرمقام معظم رهبری از مدیریت جهادی به عنوان یک سر فصل اساسی در حوزه علم مدیریت پاسخی باشد به خلاء تئوری های مدیریت غربی.
با این مقدمه باید گفت بسیاری از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی و شهدای شاخص مانند شهید زین الدین الگوی مجسمی از تئوری مدیریت جهادی هستند. چرا که هرچقدر می خواهیم با شاخص های علمی مدیریت و رهبری نفوذ برقلب ها و پذیرفته شدن مدیر به طور مطلق توسط گروه را تعبیر کنیم مصداقی مانند شهید زین الدین نداریم.
هیچ وقت فراموش نمی کنم گرمای کشنده وسوزان بالای۵۰ درجه تابستان سال۱۳۶۱ کنار بصره عراق را وقتی پس از سه ماه اسقرار در خط پدافندی پاسگاه زید و تلفات سنگین گردان که عده زیادی از بچه ها شهید یا مجروح شده بودند و عده ای هم از فرط گرما از نظر وضعیت عمومی حال خوبی نداشتند و ناچار بودند به لحاظ شرایط منطقه سنگرها را حفظ کنند.
در این بین عده ای از بچه ها هم که توان شان تمام شده بود درخواست جابجایی به پشت خط مقدم جبهه را مطرح کردند. این درخواست به گوش مهدی زین الدین فرمانده ۲۴ ساله لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم رسیده بود.
آقا مهدی که در ماموریت محور غرب بودند شبانه خود را به خط مقدم پاسگاه زید رساندند و درخواست کردند همه بچه ها بیایند پشت خاکریز دوم تا بعد از دیدار وصحبت با رزمندگان همه گردان به مرخصی بروند آقا مهدی شرایط جنگ را تشریح کرد و وقتی گفت من تنهایی خط را نگه می دارم تا نیرو برسد بچه ها بلند بلند گریه کردند و به اون عده از بچه هایی که درخواست مرخصی را مطرح کرده بودند اعتراض داشتند و به آنان می گفتند شما چگونه به خودتان اجازه داده اید با طرح این درخواست نابجا در این شرایط حساس غبار غم بر چهره نورانی آقا مهدی بنشیند؟
هیچ کس حاضر نشد خط را ترک کند. آقا مهدی هم منتظر ماند تا ما برگردیم. بچه ها هم قسم شدند که در خط بمانند و به فرمانده گردان گفتند ما چگونه به صورت آقا مهدی نگاه کنیم. ما او را به اندازه عزیزترین کسان خودمان و حتی بیشتر دوست داریم. او در خط بماند و ما به مرخصی برویم؟ محال است!
بچه های گردان در حال که گریه می کردند و از این اقدام خود پشیمان بودند گفتند آقا مهدی درست است که بچه ها بیشتر از ماموریت خود در خط مانده اند اما محال است فرمانده خود راتنها بگذارند.
این لحظه ما را به یاد شب عاشورا انداخت تداعی بخش شب عاشورا که امام حسین فرمود هرکس پشیمان است می خواهد برگردد از تاریکی شب استفاده کند. تقریبا درخواست شهید زین الدین شبیه همین جمله بود.
اگرچه شهید زین الدین نگفت الان نیرو نداریم تا جایگزین شما کنیم اما وقتی بچه ها متوجه این موضوع شدند به دست و پای آقا مهدی افتادند که ما را ببخشید و اجازه دهید دوباره به خط برگردیم. بچه ها اجازه ندادند آقا مهدی صحبت خود را ادامه دهد. هر وقت ایشان می خواستند حرفی بزنند با صدای بلندگریه جملات او قطع می شد و همه سرها پایین بود. آنان حاضر بودند هزاران بار تکه تکه شوند اما حاضر نبودند یک خار به پای آقامهدی فرمانده لشکر خود فرو رود.
با توجه به اتمام ماموریت بچه ها وگذشت بیشتر از ۲۰ روز در بدترین شرایط جنگی و آب و هوایی از ماموریت گردان بچه ها شهید زین الدین را راضی کردند و مجددا به خط مقدم با روحیه وصف ناشدنی برگشتند.
من همیشه در خلوت خودم به این ملاقات یک ساعته و میزان نفوذی که یک فرمانده ۲۴ ساله می تواند روی سربازان خود داشته باشد فکر کردم. ولی با دانش ظاهری مدیریت و رهبری عقلم به جایی نرسید که این حد از اطاعت پذیری از فرمانده چگونه می تواند اتفاق بیافتد و در تاریخ جنگ هیچ کشوری سابقه ندارد.
اعتراف می کنم اکنون هم که به جایگاه استادی در رشته مدیریت رسیده ام هم نتوانستم این نفوذ را با علوم ظاهری مدیریت و نوشته های کتابی و نتایج تحقیقات درک کنم.
باورم این است که یک انسان بر اثر خودسازی و تقوا می تواند به درجه ای از محبوبیت برسد که هزاران مرید و فدایی داشته باشد. شهید زین الدین با خودسازی وکسب تقوا و باور به ارزش ها واطاعت محض از خداوند متعال و تسلیم دربرابر او به این جایگاه رسیده بود؛ به طوری که سربازان او هم با همین باور و تسلیم محض در برابر فرامین او به افتخارات و فتوحات بزرگی رسیدند و این رشادت ها در تاریخ ماندگار شده است.
شاید تعبیر مقام معظم رهبری از مدیریت جهادی منظور مدیریت انقلابی شهدای شاخصی همچون شهید زین الدین است که آنچنان در قلوب مومنین و سربازان خود رسوخ کرده بودکه با یک اشاره بدون چون و چرا حاضر به فدا شدن بودند.
به نظر می رسد مدیریت امروز کشور ایران اگر بخواهد با اقتدار در منطقه بماند و حرفی برای گفتن داشته باشد باید از این مکتب مدیریتی یعنی حکومت بر قلب ها نظیر شهید زین الدین پیروی کند و این به دست نمی آید مگر با خودسازی و عبور از منیت های ظاهری و کسب تقوای الهی.
خوب است مدیران کشور ما که بسیاری از آنان این شرایط را درک کرده و از هم سنگران و همرزمان این شهدا هستند این فرهنگ مدیریت را در جامعه اسلامی رواج دهند و تمام تلاش خود را به کار گیرند و در سایه تبعیت محض از شهدا واحیای ارزش های دفاع مقدس برای سربلندی ایران اسلامی که حاصل خون هزاران شهید و جانباز است حرکت نمایند.
جامانده از این راه ماندگار علی محمدی