اخبار پوششی و تولیدی قماخبار قم

کوچه ما بوی مجنون می دهد

فاطمه سادات محمدی

آستان بهارستان؛ گلبرگ های خونین شلمچه واژه ها قاصر از وصفتان هستند، ای لب های سوخته فکه، ای گلوهای تشنه، ای تشنه های فرات شهادت شما رفتید و ما ماندیم و راه ناتمام حالا بی شما باید از شما نوشت و از روزهای تنهایی خانواده هایتان.

چند روزی است که محله ما حال و هوای دوران انقلاب را به خود گرفته و یاد روزهای جنگ را برای هر رهگذر تداعی می کند.

از ابتدا تا انتهای این خیابان جوانان و نوجوانانی را می بینی که حال و هوای محله را تغییر دادند و عکس شهدای محل را روی بنرهای آبی و سفید ۷۵ در یک متر ابتدای هر کوچه بر تیرهای چراغ برق نصب می کنند و با مدد از شهدا و جمله هایی مانند خدا قوت و اجرتان با شهدا برادرانه و مخلصانه با هم همکاری می کنند.

عکس پهلوانان و ابرمردان باغیرتی که در کوچه پس کوچه این محله قد کشیدند و بزرگ شدند و برای امنیت امروز ما جان خود را سپر کردند.

با نگاه به عکس هایشان چهره های کم سن و سالی را می بینی که در عین کمی سن بزرگ مردانی شدند سربند یا زهرا(س) بستند و جرات و جسارت را در کوله بارشان گذاشتند و از فرش دل کندند و به عرش رسیدند.

امروز پسران محل پسر مادران شهید شدند تا بلکه کمی بتوانند حق آنان را ادا کنند و چند روزی است که زنده بودن شهدا بیشتر احساس می شود و محله رنگ و بوی آسمانی به خود گرفته است.

حالا عطر شهدا در کوچه ها پیچیده پس از گذشت سال ها از دوران جنگ محله ستاره باران شده و حضورشان مانند خون گرم در شریان ۲۰ متری حائری جریان پیدا کرده است.

دلم می خواست با شهدا صحبت کنم و بگویم لحظاتی از خلوت بهشت فارغ شوید لحظه ای زخم ترکش ها را فراموش کنید و از ما دلجویی کنید.

گلبرگ های خونین شلمچه واژه ها قاصر از وصفتان هستند، ای لب های سوخته فکه، ای گلوهای تشنه، ای تشنه های فرات شهادت شما رفتید و ما ماندیم و راه ناتمام حالا بی شما باید از شما نوشت و از روزهای تنهایی خانواده هایتان.

یاد آن شعری افتادم که می گفت چشم پاک دختری از جمله ای تر مانده است چشم های پاکش اما خیره بر در مانده است روی دیوار اتاق کوچک تنهایی اش عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است.

یاد آن شهیدی که رفت و حتی کسی از جیهه نیاورد به شهر چفیه‏، قمقمه اش، کوله و پوتینش را.

یاد شقایق ها و آلاله هایی که رفتند و در تنور جنگ و جبهه سوختند

آنان رفتند تا خود را پیدا کنند ما ماندیم و خودمان را گم کردیم

به گفته فرمانده بسیج مسجد حضرت زینب(س) از حدود دو ماه پیش بحث یادبودی برای شهدا پیش آمد و یک هفته ای است که جدی کار می کنیم حدود ۲۰ نفر فقط برای خدا در تلاش هستند تا یادواره ای را برای شهدا برپا کنند.

سید محسن محمدی با بیان این که از ۲۵ شهید محله ۲۰ شهید بیسیم چی خیابان ۲۰ متری حائری بودند که برای آنان یادبودی برگزار می شود، گفت: هدف ما از برپایی این یادواره این بود که بگوییم شهدا ما شما را فراموش نکردیم زیرا شما فراموش شدنی نیستید می خواهیم بگوییم راه شهدا، اندیشه شهدا و تفکر آنان در روح و روان جامعه ما جاریست.

وی ادامه داد: می خواستیم سرافرازی، سربلندی و رشادت های شهدا را به نسل های جدید منتقل کنیم.

مبین مولایی از دست اندرکاران این یادواره نیز به نحوه انجام این کار پرداخت و گفت:‌ ابتدا یک کانال تلگرامی ۱۵ نفره راه انداختیم و در آن خواستیم که هر کس می تواند کمک مالی برای برپایی یادواره داشته باشد و مبالغ ۳۰ – ۵۰ و ۷۰ هزار تومانی را بپردازد که حدود دو میلیون جمع شد اما جهت جلوگیری از ریا حتی یک نفر در جمع پول ها را پرداخت نکرد.

وی گفت:‌ سپس نظرسنجی و برنامه ریزی کرده و فضا سازی در محله و سطح شهر به دست آوردن آدرس و مشخصات شهدا تهیه عکس ها و بنرها تنظیم و ارسال دعوت نامه برای خانواده شهدا و مسئولان و تبلیغات را انجام دادیم.

به گفته سید محمد روحانی از جوانان محل اخلاص برگزار کنندگان انسان را به وجد می آورد که چه افراد خوبی در جامعه وجود دارند زیرا هیچ کس در برپایی این یادواره رییس و مرئوس نبود.

وی افزود: انصافا نصب عکس شهدا در محله کلی انرژی مثبت به آدم می دهد و انسان را به تفکر وا می دارد.

خانم محمودزاده یکی از اهالی محل در این خصوص در گفتگو با ۱۹دی گفت: با گذر از این خیابان یاد روزهای انقلاب و جنگ و روزهای سخت بمباران افتادم آنان بخاطر آبیاری درخت اسلام رفتند و ما وظیفه سنگینی را به عهده داریم.

به یاد آنان که زیر آتش و گلوله رفتند و پدر و مادرشان سال هاست که تنهایی را تجربه می کند و برخی چهار عصای دست خود را در راه خدا از دست داده اند داده اند و توقعی هم ندارند و برخی که سرد و گرم این دنیا را نچشیده اند این روزها با فیش های حقوقی ماهانه ۲۳۴ میلیونی حق خود را از سفره انقلاب طلب می کنند.

این یادواره با حضور خانواده های شهدا، حدود یک هزار و ۲۰۰ نفر از مردم و جمعی از مدیران استان در مسجد حضرت زینب(س) برگزار شد.

یکی از مادران بلند شد و شکلات پخش کرد و استاد علیزاده آیاتی از قرآن را قرائت کرد و پس از سرود ملی ایران حجت الاسلام سید حسین مومنی به سخنرانی پرداخت و در خصوص فضایل شهدا گفت.

سپس مجید تال که او هم از جوانان همین محله بود شعرخوانی و حاج حسین حقی جانباز ۷۰ درصد و مداح اهل بیت خاطره گویی کرد و از بزرگواری ها و رشادت های شهدا گفت که برخی به معجزه می ماند.

در پایان با پخش کلیپی از شهدا صدای گریه داغ دارانی که زخم هایی به کهنگی ۲۰ و اندی سال به بالا در دل داشتند بلند شد و هم صدا با سخنران جلسه می خواندند:

کجایید ای شهیدان خدایی          بلا جویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک بالان عاشق        پرنده تر ز مرغان هوایی

پایان پیام/۱۱۰

منبع: ۱۹دی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا