بازخوانی گفت وگوی ما با احمد توکلی پس از هفت سال: انقلاب را باید تیمار کرد / آدم فرزند بیمار خود را به بیمارستان میبرد، نه گورستان

فاطمه سادات محمدی
آستان بهارستان؛ احمد توکلی، فعال سیاسی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، از چهرههای نامآشنای انقلاب اسلامی است. او سابقه وزارت کار و امور اجتماعی، سخنگویی دولت محمدعلی رجایی، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس و چهار دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در کارنامه دارد. همچنین دو بار به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری تا مرحله نهایی رقابت کرد و هر بار نفر دوم شد.
در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، درباره بالندگیها و موانع پیش روی تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی با مرحوم احمد توکلی در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ گفتوگویی داشتیم.
وی اظهارداشت که «انقلاب نور چشم ماست، انقلاب را باید تیمار کرد زیرا آدم فرزند بیمار خود را به بیمارستان میبرد، نه گورستان.»؛ این صحبتها پس از گذشت هفت سال و نیم هنوز بهروز و برای وضعیت کنونی قابل بیان و تکرار است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- بالندگیهای اساسی انقلاب اسلامی در این مدت چه بوده است؟
وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، رژیمی سرنگون شد که سلطهطلب، وابسته به بیگانگان و ستمگر به مردم بود. با اراده ملت و رهبری امام خمینی(ره)، این رژیم ۲۵۰۰ ساله با کمترین هزینه مادی و خشونت ساقط شد. این، نخستین جلوه از بالندگی انقلاب بود.
در ادامه، در مدت کوتاه یک سال و ۱۶ روز، تمام ارکان حکومت بر اساس رأی مردم تأسیس شد. این رویداد در نوع خود بینظیر بود و نشان از هدایت درست امام و همراهی هوشمندانه مردم داشت.
در ۱۲ فروردین، تنها ۵۰ روز پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی با برگزاری همهپرسی، جمهوری اسلامی را تثبیت کرد. پس از آن، مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد. سپس رفراندوم قانون اساسی برگزار شد و نخستین رئیسجمهور ایران نیز در حدود نه ماه با رأی مردم انتخاب شد.
در همین مدت، شورای نگهبان نیز طبق قانون اساسی تشکیل شد و در هشتم اسفند، انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
اینها نشانه بالندگی است و همه در حالی رخ داد که کشور با بحرانهایی چون کودتا، ترور، و ناامنی در مرزها مواجه بود. با این حال، مسیر انقلاب سد نشد.
عدالت و حمایت از مستضعفین، شعارهایی که در عمل محقق شد
پس از انقلاب، منابع کشور بهجای تمرکز در کلانشهرها، به سمت روستاها و مناطق محروم هدایت شد. روستاها و شهرهای کوچک آباد شدند. مردم در عمل احساس کردند که انقلاب رخ داده و مسیری رو به تعالی در پیش است.
وقتی جمهوری اسلامی برخلاف نظر دشمنان، موفق شد و هیمنه آمریکا فروریخت، جنگ را بر ما تحمیل کردند. با قول حمایت، صدام را واداشتند که به ایران حمله کند. وی هم در کاخ خود و در حضور خبرنگاران، قرارداد (۱۹۷۵) را که بین ایران و عراق با موضوع خط مرزی بین دو کشور منعقد شده بود، بی اعتبار خواند و در مقابل دوربین پاره کرد. او قصد داشت در عرض سه روز تهران را تصرف کند.
دشمنان از نظر اقتصادی خیلی اشتباه نمیکردند، زیرا ارتش عراق پس از اسرائیل، قدرتمندترین ارتش منطقه با افسرانی کاملا سرسپرده و مطیع و نیروی زمینی و هوایی قوی داشت.
ایران کشوری بود که حکومت آن از نظر ساختاری تازه تشکیل شده بود و هنوز مشکلات زیادی سر راه داشت.
رفتارها و خباثتهای دشمنان داخلی و خارجی، صدام را مصمم به جنگ کرده بود. این جنگ یک کشور علیه یک کشور نبود؛ بلکه جنگ همه دنیا با جمهوری اسلامی ایران بود. آنان از نظر تجهیزات و اطلاعات، وی را پشتیبانی می کردند. ما را تاحدی محدود کرده بودند که حتی اجازه خریداری سیم خاردار را (به بهانه اینکه مصرف دوگانه دارد)، به ایران نمی دادند.
با همه این سختیها مردم ایران ایستادند و با افتخار در جنگ پیروز شدند.
روحیه مردم در جنگ تغییر کرد
یکی از بالندگیهای مردم ایران در جنگ، تغییر روحیه آنان بود. مردمی که عادت نداشتند در صف بایستند، با طیب خاطر و برای حمایت از نظام به صف میایستادند و سهمیه خود را دریافت میکردند. در مواردی از نفت و دیگر کالاهای مورد نیاز خود میگذشتند. این روحیه در جنگ به اوج خود رسید که تحسین برانگیز بود و جای شکر دارد.
یکی دیگر از نعمت های بزرگ، استقامت مردم در دوران انقلاب و جنگ بود.
پس از جنگ، کنفرانسی در کالیفرنیای آمریکا برگزار شد که ظاهر علمی داشت، اما ضد انقلاب هدایتگر آن بود. سخنرانان آن صحبتهایی را به هم میبافتند و به جمهوری اسلامی حمله میکردند.
یکی از سخنرانان پشت تریبون رفت و گفت: «من با حکومت ملاها رفاقتی ندارم، اما به دلیل شرافت علمی خود باید حقیقتی را بیان کنم که جنگ ایران و عراق، تنها جنگی در تاریخ ۴۰۰ سال گذشته ایران بود که حتی یک وجب از خاک آن جدا نشد. آنهم به رهبری یک روحانی که با اتکا به ایمان و مردم، کشور را حفظ کرد.»
این بالندگی بزرگی بود. «خوشتر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.»
بزرگترین خدمات انقلاب و مصداق بیشترین بالندگی آن، عمل به ادعاها بود. یکی از آنها حامی مستضعفین بودن جمهوری اسلامی بود و هست. این قابل باور بود، زیرا مردم در زندگی روزمره آن را حس می کردند.
مقاومت مثالزدنی ملت
در ۳۰ تیر ۱۳۶۰، پنج هزار نفر از نیروهای مسلح منافقین در خیابانهای تهران و شهرستانها آشوب کردند، اما در عرض چند روز توسط مردم و نیروهای انقلابی مهار شدند. این، نشان از تغییر و مقاومت بالای مردم داشت.
سپس ترورها آغاز شد و مجاهدین خلق چند هزار ترور را انجام دادند که یکی از آنها حادثه هفتم تیر بود.
زمانی که در یک حکومت در سطح معمولی، انفجاری رخ دهد و ۷۲ نفر از مسئولان رده بالای آن از رئیس دیوان عالی کشور گرفته و وزرا و معاونان، شهید شوند، امکان در هم شکستن حکومت وجود دارد. اما جمهوری اسلامی نشکست. این امر بسیار جای تعجب و شکرگذاری دارد.
رئیس جمهور و نخست وزیر را با هم شهید کردند، اما باز حکومت محکم و پا برجا ماند و تکان نخورد. اینها نشانه بالندگی ملت و انقلاب ایران بود.
- انقلاب با این سختیها راه خود را ادامه داد اما هم اکنون فساد، تبعیض و فاصله زیاد طبقاتی پایههای آن را سست کرده؟ برای مبارزه با این فسادها و برای پابرجایی انقلاب چه اقدامی باید انجام شود؟
حرف درست و سوال بجایی است. حتی همه پیامبران در طول رسالت خود با سختی و انحراف مواجه بودند. اختلافات سبب ناتمام ماندن رسالت آنان شد.
در صدر اسلام، بعثت یک هدیه الهی بود که خداوند به وسیله پیامبراکرم(ص) به بشریت عطا کرد. ایشان ۲۳ سال زحمت کشید، اما متاسفانه هنوز مدینه بوی پیامبر(ص) را میداد که به دختر او تعرض کردند و به وی در کوچهها سیلی زدند و مسیر اسلام را منحرف کردند و همان کار، سنگ بنای عاشورا را گذاشت؛ انحرافی بسیار تعیین کننده که آثار آن هنوز وجود دارد.
با این حال، کسی به اصل بعثت شک نکرد؛ مردم منحرف شدند، نه دین. زیرا حقانیت بعثت روشن است.
در انقلاب اسلامی نیز، رفتار و نگرش برخی از انقلابیون، بهمرور تغییر کرد و به تجملگرایی و دنیاطلبی روی آوردند. همین موجب انحراف مسیر انقلاب شد. انحراف درانقلاب، اسلام را زیر سوال نمی برد.
خداوند چک سفید امضا برای دادن اسلام به ما نداده است
خداوند چک سفید امضا برای درست باقی ماندن اسلام، که پیامبر بزرگوار(ص) برای آن زحمت فراوان کشیدند، نداده است بلکه اگر مسلمانان خودشان را تغییر دهند اسلام از بین میرود و منزوی میشود.
برخی انقلابیون مسیر انقلاب را تغییر دادند
انقلاب ما هم اینگونه شد. بهتدریج برخی از انقلابیون پشیمان شدند. من به آنان میگویم «انقلابیون پشیمان» که به تدریج رفتار، کردار، نگرش، روش و انگیزه آنان تغییر کرد و در نتیجه، انقلاب از مسیر خود خارج شد.
تعطیلی امر به معروف، مسبب فساد شد
با اینکه انقلاب استقلال طلبی و نفوذ خود را ادامه داد و با اینکه بالندگی انقلاب باقی ماند و تکامل پیدا کرد. اما از جهات دیگر گرفتاری پیدا کرد زیرا برخی از کسانی که مسئول اداره انقلاب بودند تغییر مسیر دادند و امر به معروف و نهی از منکر بین آنان تعطیل شد. در نتیجه مسیر دیگری طی شد. این سنت الهی است. زمانی که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، گرفتاری و انحراف پیش میآید و تا روند اصلاح نشود گرفتاری ادامه خواهد داشت.
بنابراین، سرمنشاء فساد و این وضعیت، کسانی هستند که از مسیر خارج میشوند و تعلقات دنیوی دامن آنان را میگیرد و کار را خراب میکنند.
درآمد کشور عادلانه توزیع نمیشود
- وضعیت فساد در کشور را پس از گذشت چهار دهه از انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
پس از گذشت چهار دهه، توزیع ثروت و منابع در کشور عادلانه نیست. توزیع ناعادلانه درآمد، از مشکلات اصلی کشور است.
پابرجایی انقلاب راهی جز مبارزه با فساد ندارد
- برای پابرجایی این انقلاب چه راهکاری دارید؟
فساد میتواند جمهوری اسلامی را سرنگون و کمر آن را خم کند و توسعه کشور را در معرض خطر تجزیه قرار دهد. اگر با فساد مبارزه نشود، جمهوری اسلامی فرو میپاشد. فقر شدید، تبعیض، فساد و اختلاف طبقاتی، تهدیدی برای موجودیت نظام هستند. راهی جز مبارزه با این مصادیق وجود ندارد.
انقلاب را باید تیمار کرد
- پیش از انقلاب شعار میدادند که «کاخ نیاوران را به خاک و خون می کشیم». هماکنون تعداد بیشتری از این کاخها در ایران وجود دارد. برای این اختلاف طبقاتی و تبعیض، باید چه اقدامی انجام شود؟
آدم فرزند بیمار خود را به بیمارستان میبرد، نه گورستان؛ انقلاب، نور چشم ماست.
نباید به دلیل انحراف برخی افراد یا مسئولان یا فشار دشمن، آن را رها کنیم. باید با مراقبت، نقد سازنده و اصلاح ساختارها، انقلاب را «تیمار» کرد. نباید آن را رها کرد .پایان پیام/۱۱۰.